دانلود تحقیق با موضوع علم اخلاق و دين از نظر ورنر هايزنبرگ با نظر به وضعيت فيزيك جديد،
در قالب word و در 26 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن تحقیق:
شناخت جهان هستي و بهخصوص شناخت جهان فيزيكي هميشه مورد توجه انسان بوده است. در دوران مختلف، فلاسفه و دانشمندان براي شناخت و فهم آن كوشش كردهاند. متفكران هميشه سعي كردند حقيقت علمي مذهبي را بفهمند و آنها را با يكديگر مقايسه كنند. دانشمندان الهي نيز سعي داشتهاند براي اثبات بايستگيهاي ديني و اخلاقي خود از شناخت جهان بهره ببرند.
مقاله حاضر سعي دارد چشماندازي از رابطه علم و دين را از نظر دانشمندان بخصوص فيزكدان مشهور آلماني آقاي ورنر هايزنبرگ با نظر به وضعيت فيزيك جديد ارائه دهد. او بر اين مسئله تأكيد دارد كه بشر بهخاطر رفاهي كه دارد از معنويت كناره گرفته است و اين مسئله باعث بدبختي او شده است. به عقيده او، علم و دين بايد حوزه و مرز شناخت خود را بشناسند و به حريم ديگري تجاوز نكنند و هريك از ديگري براي پيشرفت و خوشبختي بشريت، بهره بگيرد.
واژگان كليدي: ارزش حقيقت علمي، دو ارزشي بودن علم، مذهب، ابعاد مادي و معنوي در زندگي.
رابطه علم و دين در تاريخ
نگاهي به تاريخ علم و دين بخصوص بعد از رنسانس در مغرب زمين نشان ميدهد كه ناسازگاري عقايد و تجربيات دانشمندان با ارباب كليسا با ظهور داروينيسم و مكتب ماديگري به اوج خود رسيد و دانشمندان بسياري تحت تعقيب يا شكنجه قرار گرفتند و بسياري جان خود را از دست دادند. به اين دليل تضاد بين علم و دين در مغرب زمين مطرح شد و شيوع پيدا كرد.
لازم به ذكر است كه اديان الهي نميتوانند مخالف علم باشند، زيرا ميگويند: «جهان هستي و نوع انساني، آيات خداوندي هستند و بايد آنها را درك كرد و شناخت، پس علم ضروري است ثانياً هفتصد آيه قرآن مجيد درباره علم و شناخت واقعيات است كه از علم و دانش دفاع ميكند». (جعفري، 1383: 20)
دربارة هماهنگي ميان علم و دين هگل (Hegel) ميگويد: «علم و دين، دو حقيقت مستقل نيستند، بلكه هر دو از حالات ضروري عقل محسوب ميشوند و براي رشد عقل، دنبال يكديگر ميافتند». دكارت (Decartes) ميگويد: «نه علم، دين را در تنگنا قرار ميدهد و نه دين، علم را. استقلال هر دو قابل پذيرش يكديگر ميباشد». (جعفري، همان: 22 ـ 20) (بوترو، 1370: 19 و 25) جرج سارتن (George Sarton) ميگويد: مورخ بزرگ تاريخ علم، ميگويد: «علم و دين در يكديگر تأثير متقابل داشتهاند و دارند… رابطه علم و دين اغلب جنبه تعرض داشته و بسياري از اوقات به صورت جنگ و ستيز درآمده است، ولي اين پيكار در حقيقت ميان علم و دين نبوده است، بلكه ميان ارباب كليسا و دانشمندان علوم بوده است». (سارتن، 1376: 42 و 43).
دانلود فایل”تحقیق علم اخلاق و دين از نظر ورنر هايزنبرگ با نظر به وضعيت فيزيك جديد”